حرفهای ِ همسايه (1)
عزيز ِ من ! آيا آن صفا و پاکيزگی را که لازم است ، در خلوت ِ خود میيابی يا نه ؟ عزيز ِ من ! جواب ِ اين را از خودت بپرس . هيچکس نمیداند تو چه میکنی ، و تو را نمیبيند .
آيا چيزهايی را که ديده نمیشوند ، تو میبينی ؟ آيا کسانی را که میخواهی در پيش ِ تو حاضر میشوند ، يا نه ؟ آيا گوشهی ِ اتاق ِ تو ، به منظرهی ِ دريايی مبدّل میشود ؟ آيا میشنوی هر صدايی را که میخواهی ؟
میبينی هنگامی را که تو سالهاست مردهيی ، و جوانی که هنوز نطفهاش بسته نشده ، سالها بعد در گوشهيی نشسته ، از تو مینويسد ؟
هر وقت همهی ِ اينها هستی داشت ، و در اتاق ِ محقّر ِ تو دنيايی جا گرفت ، در صفا و پاکيزگی ِ خلوت ِ خود شک نکن .
اگر جز اين است ، بدان که خلوت ِ تو يک خلوت ِ ظاهریست ؛ مثل ِ اين است که تاجری برای ِ شمردن ِ پولهای ِ خود ، در به روی ِ خود بسته است .
دل ِ تو با تو نيست و تو از خود ، جدا هستی . آن تويی که بايد با تو [1] باشد ، از تو گريخته است . شروع کن به صفا دادن ِ شخص ِ خودت ، شروع کن به پاکيزه ساختن ِ خودت ...
آن خلوت که ما از آن حرف میزنيم ، عصارهيی از صفا و پاکيزگی ِ ماست ، نه چيز ِ ديگر .
&
منابع :
حرفهای ِ همسايه . سيروس طاهباز . انتشارات ِ دنيا . پنجم ، 1363 . ( صص 6 – 5 )
در بارهی ِ شعر و شاعری . از مجموعهی ِ آثار ِ نيما يوشيج . گردآوری ، نسخهبرداری و تدوين سيروس طاهباز . با نظارت ِ شراگيم يوشيج . انتشارات ِ دفترهای ِ زمانه . اوّل ، 1368 . يادداشت ِ شمارهی ِ 1 . ( ص 24 – 23 ) .
$
يادداشت ِ نيما دربارهی ِ « حرفهای ِ همسايه »
?
پابرگ :
[1] تو - در حرفهای ِ همسايه ( ص 6 ) ، « تن » آمده ( و درست همين « تو » است که از « در بارهی ِ شعر و شاعری » [ ص 24 ] نقل شده ) .
No comments:
Post a Comment